کارن جونکارن جون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

کارن عشق زندگی

کوتاهی مو

سلام دوستایه گلم بالاخره بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم راضی شدم موها کارن کوتاه کنیم.. خیلی دوست داشتم موهاشو بلند میکردم اما به علت گرمی هوا و از اونجایی که آقا پسر ما شدیدا گرماییه  و همش تو خواب سرش خیس عرق میشد و موهایه فرفرکش خیلی نامرتب شده بود موها گل پسرو دادیم به مادر جونش کوتاه کرد(میدونستم آراشگاه واینمیسته و گریه زاری میکنه )انصافا خوب کوتاه کرد وراضیم قربونش برم الان شده یه آقایه به تمام معنا کارن این روزا یه کلمه سخت یاد گرفته (الله اکبر) اینقده ناز اداش میکنه نمیدونم بین این همه کلمات آسون چطور اینو یاد گرفته یه بار از تلویزیون شنید و بعدش دیگه هر وقت صدا اذان میشنوه الله اکبر میگه..حالا من روزی صدبار...
10 تير 1393

13ماهه ما و سفربه شمال

کارن امروز 13 ماهه شد. هفته پیش به همراه مامان مهین و بابابزرگ رفتیم شمال خونه خاله مرجان واقعا هوا عالی وخنک بود..کارن که اینروزا حسابی شیطون شده اونجا هم با لی لی جون حسابی فضولی و بازی کردن کردن .پسرم حسابی اونجا کیف کرد  بردیمش جنگل چنان ذوق میکرد و فقط میخواست بدو بدو کنه دوتا وروجک و به زور سوار ماشین میکردیم ول کن نبودن یه بار هم تو ماشین تو جاده آب پری که آب و هوا کوهستانی و محشری داره دوتا فسقلی چیکارا که نکردن با هم جیغ میزدن از نوع بنفش(البته فداش بشم لیانا بس که مهربونه تا میدید کارن جیغ میزنه یا گریه میکنه اونم با پسر خاله همراهی میکرد )که تو ماشین نباشیم و پیاده شیم چندبار مجبور شدیم بین راه وایسیم تا به مقصد رسیدیم...
6 تير 1393

یک روز خوب در فشم

جمعه همراه خانواده همسر رفتیم فشم.گل پسر ما از اونجایی که خیلی عاشق ماشینه کل مسیر تو ماشین پسر خوبی بود و نانای و دست دسی کرده تا رسیدیم رفتیم تو یه باغ پر از درختهایه گیلاس.خیلی جایه با صفایی بود از صاحب باغ اجازه گرفتیم برا چیدن گیلاس  اونم فقط اجازه داد نفری 3 دونه بچینیم   کارن در حال پیاده روی در باغ کارن در حال آب بازی آب خیلی سرد بود اما پسر ما ول کن نبود دوست داشت همش دستشو تو آب کنه سفر خوبی بود و تو راه برگشت با وجود ترافیکه سنگین بازم اذیت نکرد فداش بشم خوشبختی چیزی جز آرامش نیست خدایا ممنونم ...
28 خرداد 1393

گل پسر ما

سلام دوستایه گلم خوبید؟؟ شکر خدا ما خوبیم تو این هفته کارن گلم واکسن 1 سالگیشو زد و اصلا اذیت نشد  شکر خدا همه چی نرمال و خوب بود قد 78 وزن 9500 کارن تو این هفته اولین ها شو تجربه کرد.اولین عروسی رو رفت(پسر خاله بابا)که خیلی پسر خوبی بود و فقط من و کارن تو تالار کلی پیاده روی کردیم همش میخواست راه بره اولین کار خرابیشم انجام داد شکستن یه شمعدون کوچولو. فداش بشم از اونجایی که عاشق آب بازیه وقتی حمومش میبرم میزارمش تو وانش و از حموم میام بیرون حسابی برا خودش بازی میکنه و آواز میخونه تا من حوله ببرم و بیارمش بیرون با مامان مهین و بابابزرگ و بابا رفته بودیم پارک یه قسمت برگایه خشک بود همش دوست داشت پا بزاره رو برگا و...
17 خرداد 1393

تولد 1سالگی

عشق مامان و بابا یکساله شد عزیز دلم ایشالا همیشه تنت سلامت و لبت خندون باشه من و بابا همیشه بهترینهارو برات آرزو داریم یه تولد کوچولویه خانوادگی همراه با مادر جونا و بابابزرگا و عمو هایه کارن گرفتیم ..خاله مرجان نتونست بیاد و جایه اونا و لی لی جونم حسابی خالی بود(ولی زحمت کشید و کادو فرستاد)....عسلم همگی زحمت کشیدن و تولد بخوبی برگزار شد.ایشالا تولد 120 سالگیتو جشن بگیری عشق کوچولویه ما اومدیم با کلی عکس از تولد(تم خرس پو) ساعتی که کارن بدنیا اومد کوچولوهایه تولد آقا بنیامین و بهار خانم قسمت خوشمزه تولد ودرآخر ما سه نفر کادوها:مامان مهین و بابابزرگ (پدرومادرم)فرش اتاق کارن زحمت کشیدن.خاله مرجان سه چرخه...
7 خرداد 1393

در آستانه 1سالگی

کارن جون عزیز دلم داریم به یکساله شدنت نزدیک میشیم و منو بابایی خیلی خیلی خوشحالیم که پسری ما بزرگ شده داره دیگه راه میافته.مامان و بابا میگه و دل مارو میبره.خیلی کنجکاو شدی .دوست داری فقط راه بری و هر چی در تو خونه هست ببندی و باز کنی(اینو جدیدا از لیانا جون یاد گرفتی )عاشق تبلیغات تلویزیونی تا صدا آهنگشونو میشنوی سری سمت تلویزیون میری ومحو تماشا میشی دوست داری خودت غذا بخوری موقع غذا دادن یه بشقابم دست خودت میدم و مشغول میشی(بیشترغذارو ریخت و پاش میکنی تا بخوری) دیگه اینکه عزیز ما هستی و عاشقتیم 10 روزی کرج بودیم و خاله مرجان و لیانا جونم بودن و حسابی بهمون خوش گذشت و لیانا  جونم فراتر از انتظارها با کارنی بر خورد کرد و خیلی...
31 ارديبهشت 1393

11ماهگی

امروز ششم اردیبهشت 93 کارن  11 ماهه شد خدا جونم هزاران هزار مرتبه شکرت باورم نمیشه چقدر روزا باوجود نازنین پسرم زود گذشتن و چیزی دیگه به تولد یکسالگی نفسم نمونده از الان باید به فکر یه تولد خوب و ناز برا گل پسریم باشم چقدر انتخاب تم تولد سخته البته میخوام تمی انتخاب کنم به سن کارن بخوره چقدر لذتبخشه مادر یه وروجک 1ساله باشی من که کلی کیف میکنم عکسایه 11 ماهگی شیطون در حال خرابکاری قربون نگاهت   ...
6 ارديبهشت 1393

این روزا

روزمادر رو به همه مامانایه گل تبریک میگمممم خداجون ممنون که من رو هم لایق مادربودن دونستی اونم مادر فرشته کوچولویی چون کارن این روزا واقعا خیلی گرفتارم واسه همین دیر به دیر میتونم بیام وب آپ کنم تمام وقت و زمانم با کارن و کارهایه خونه سپری میشه وقت آزاد حسابی کم دارم یه کمم وقت آزاد گیر میارم با خاله مرجان تو وایبر مشغول هستیم از گل پسر بگم که بعد از دقیقا یک ماه اذیت شدن و شب نخوابی دوتا دندون بالاییش همزمان در اومده نفسم فضول شده با همه چی کار داره گوشی تلفن میگیره دستش و شماره میگیره چند بارم شماره غریبه ها رو گرفته متاسفانه یه اخلاق بد پیدا کرده اونم اینه هر چی دسش بدیم پرت میکنه حسابی عاشق بیرونه روزی 2...
1 ارديبهشت 1393

10ماهگی

کارن نازنینم 6 فروردین 10 ماهه شد خدایا شکرررررررررر نفس مامان. پسر گل همچنان به همون دوتا دندون موشی اکتفا کرده همش در حال تاتی کردنه و همه رو از کت و کول انداخته...گل مامان جدیدا بای بای .دس دسی و سر سری میکنه...دد و بابا  میگه به بابا یونس خیلی وابسته شده بابا بره تو اتاق یا جایی که کارن نبینتش مدام بلند صدا میکنه بابا بابا عاشق آب بازیه کافیه من یا باباش بریم حموم با روروئک پشت در وایمیسه تا ببریمش تو دیگه اینکه گوله نمک و شیطون شده و جدیدا یاد گرفته جیغ میزنه البته برا بازی  تا من جیغ میزنم اونم سریع جیغ جیغ میکنه مردک ما شده همه دنیایه من و باباش فدایه خندهات جیگرم داره دست میز...
8 فروردين 1393

نوروز 93

سال نو مبااااااااااااارک ایشالا امسال سالی باشه پر از موفقیت و شادی برای همه دوستایه گل من و کارن جو جو برا کوچولوهایه نازتون امسال عید چون بابا یونس کار داشت  تهران موندیم و مشغول عید دیدنی هستیم الانم اومدم زودی عکسایه هفت سین و کارن و بزارم تا مهمون نیومده پسر شیطون اجازه نداد عکس درست و حسابی ازش بگیرم.همش میخواست به وسایل میز دست بزنه کارن در حال قدم زدن تو سفره ...
3 فروردين 1393