اولین یلدا
بعد از یک هفته در کرج ما دوباره برگشتیممممم
کارن جان شب یلدای امسال با وجود تو گرمتر و شیرینتر از سالهای قبل برا من و بابا بود .نازنینم خیلی دوست داریم
امسال شب یلدا کرج خونه مامان مهین بودیم.خاله مرجان و لیانا جون هم اومده بودن وحسابی جمعمون جمع بود این چندروزه خیلی خوش بودیم.کارن و لیانا وروجک هم کلی شیطنت کردن و خونه مامان جون رو حسابی ریختیم وپاشیدیم
بابا بزرگ و مامان مهین عزیز ممنونیم بابت همه مهربونیها و صبر و تحملتون
پسر مامان چون عادت داره شبها زود بخوابه اون شب اذیت کرد و نذاشت ازش عکس درست و حسابی بگیرم و مجبور شدم زود کارن رو ببرم بخوابونم
اینم عکسهای این چند روزه در کرج
کارن ولیانا جون
قربون خندیدنتوروجک در حال تاتی.دوست داره همش وایسه و راه برهکارن داره برا اولین بار زرده تخم مرغ میخوره.سه روز زودتر از پایان 7ماهگیفرشته ی ناززززززززز