19 ماهه عزیزتر از جان
سلامممم دوستان نازنینم
مامان مینایه تنبل بعد 2 ماه اومد.دقیقا از آخرین پست 2 ماه میگذره(واقعا عذاب وجدان داشتم این مدت الان که دارم آپ میکنم خیلی حس خوبی دارم)
خیلی خیلی درگیر بودم و دوست ندارم بگم دوباره درگیر عفونت گوش کارن بودم ولی همینو میگم که پسرک ما چون لوزه سوم داره باید خیلی مراقبش باشم که سرما نخوره وگرنه دوباره گوشش عفونت میکنه...ولی الان کارن شکر خدا خوبه خوبه
بدلیل عفونت گوش واکسن 18 ماهگی کارن با یکماه تاخیر زدیم که خیلی اذیت شد و یک روز تمام تب داشت وتا چند روز دست چپش رو تکون نمیداد قدش 87 و وزنش 11 kg
تو این مدت عروسی عمو جون رو هم داشتیم که کارن اصلا همکاری نکرد و همش گریهههه
از گل پسر بگم که بزرگ شدنش رو میتونم تو رفتار وحرکاتش ببینم خیلی فهمیده تر البته خرابکارتر از قبل شده.ولی دقیقا اکثر اشیا رو میشناسه و هر چیزی بهش بگم انجام مبده
در روز چند ساعتی با دفتر و مداداش مشغوله.ومدام بهم میگه میو و گل بکش
تو اینروزا 6 تا دندون همزمان دراورده
وابستگی کارن به پتو نوزادیش روز بروز بیشتر شده.به جرات میتونم بگم اکثر اوقات تو خونه پتو به بغل راه میره وهمیشه همراشهیه جریان جالب بگم.تو یکی از روزایی که کارن برا چکاپ گوش بردم مطب دکتر یه خانواده با نوزادی که دقیقا پتو شبیه کارن دورش بود اومدن تو مطب کارنم رفت پیششون هی پتو رو میکشید اون بچه هم خواب بود کارنم بالا سرش دادو بیدادفکر میکرد مال خودشه تا آخر با هزار مکافات و گریه کارن رو از مطب بردم بیرون
خلاصه اینکه کارنی شده قند عسل ما
خدایا خودت مراقب دردونه ی ما باش
تیپ کارن برا عروسی عمو
تو این عکس کارن حین بالا رفتن از مبل بخاطر خستگی زیاااادددد خوابش میبره