کارن جونکارن جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

کارن عشق زندگی

این روزا

روزمادر رو به همه مامانایه گل تبریک میگمممم خداجون ممنون که من رو هم لایق مادربودن دونستی اونم مادر فرشته کوچولویی چون کارن این روزا واقعا خیلی گرفتارم واسه همین دیر به دیر میتونم بیام وب آپ کنم تمام وقت و زمانم با کارن و کارهایه خونه سپری میشه وقت آزاد حسابی کم دارم یه کمم وقت آزاد گیر میارم با خاله مرجان تو وایبر مشغول هستیم از گل پسر بگم که بعد از دقیقا یک ماه اذیت شدن و شب نخوابی دوتا دندون بالاییش همزمان در اومده نفسم فضول شده با همه چی کار داره گوشی تلفن میگیره دستش و شماره میگیره چند بارم شماره غریبه ها رو گرفته متاسفانه یه اخلاق بد پیدا کرده اونم اینه هر چی دسش بدیم پرت میکنه حسابی عاشق بیرونه روزی 2...
1 ارديبهشت 1393

10ماهگی

کارن نازنینم 6 فروردین 10 ماهه شد خدایا شکرررررررررر نفس مامان. پسر گل همچنان به همون دوتا دندون موشی اکتفا کرده همش در حال تاتی کردنه و همه رو از کت و کول انداخته...گل مامان جدیدا بای بای .دس دسی و سر سری میکنه...دد و بابا  میگه به بابا یونس خیلی وابسته شده بابا بره تو اتاق یا جایی که کارن نبینتش مدام بلند صدا میکنه بابا بابا عاشق آب بازیه کافیه من یا باباش بریم حموم با روروئک پشت در وایمیسه تا ببریمش تو دیگه اینکه گوله نمک و شیطون شده و جدیدا یاد گرفته جیغ میزنه البته برا بازی  تا من جیغ میزنم اونم سریع جیغ جیغ میکنه مردک ما شده همه دنیایه من و باباش فدایه خندهات جیگرم داره دست میز...
8 فروردين 1393

نوروز 93

سال نو مبااااااااااااارک ایشالا امسال سالی باشه پر از موفقیت و شادی برای همه دوستایه گل من و کارن جو جو برا کوچولوهایه نازتون امسال عید چون بابا یونس کار داشت  تهران موندیم و مشغول عید دیدنی هستیم الانم اومدم زودی عکسایه هفت سین و کارن و بزارم تا مهمون نیومده پسر شیطون اجازه نداد عکس درست و حسابی ازش بگیرم.همش میخواست به وسایل میز دست بزنه کارن در حال قدم زدن تو سفره ...
3 فروردين 1393

آخرین پست سال 92

باورم نمیشه چقدر امسال زود گذشت پارسال این موقع کارن جوجو هنوز تو دل مامانی بود سال 92 سال خوبی بود مخصوصا که کارنی رو داشتیم و با وجود نازنینش اصلا گذر زمان رو احساس نکردم ایشالا که امسال سال خوبی پر از برکت و سلامتی برای همه شما در کنار نی نی هایه نازتون باشه یه آرزو دارم نه دوتا که سال جدید کارن و کل خانوادمون سلامت باشن و دیگه اینکه طلسم شکسته بشه و ما هم بریم تو خونه ی خودمون الهی آمین اینم آخرین عکسایه کارن در سال92 ...
25 اسفند 1392

9ماهگی دلبندم

کارن موش موشیه مامان و بابا 9 ماهه شد امروز دوتایی با کارن رفتیم مرکز بهداشت برا اندازگیری قدو وزن  9 ماهگی که شکر خدا همه چی نرمال بود.قد cm74  وزن 9200 ودور سر 45cm کارن جونم تو 9 ماهگی همچنان محتاطه و خیلی مراقب خودشه چهاردست و پا که نمیره یه چیز جدیدم بهش بدیم سریع نمیگیره چندبار با انگشت لمس میکنه ببینه خطری نباشه فداش بشم هوا خودشو حسابی داره وروجک شیطونم خیلی شیرین شده و مهربووون به همه میخنده و کلی برا من و باباش ذوق میکنه خیلی اینروزا خوردنی شده قند عسل ولی خدانکنه که خوابش بیاد .گرسنه باشه یا یه چیزیو از دستش بگیریم غوغا میکنه و جیغ میزنه پسرم عاشق بیرون رفتنه سرش همش بالا به اسمونه و چراغارو د...
6 اسفند 1392

جشن عقد

کارن کوچولویه 2 دندونی ما شنبه برای اولین بار به جشن عقد رفت  این هفته ما دوتا جشن عقد دعوت بودیم اولی جمعه جشن عقد عموی کارن بود وچون هوا سرد بود و سروصدا زیاد کارن رو باخودمون تالار نبردیم.مامان مهین و بابابزرگ زحمت کشیدن و کارن رو نگه داشتن. (عمو جون ایشالا خوشبخت بشید) فرداش یعنی شنبه جشن عقد پسر خاله همسر تو شهر قم بود  و مجبور شدیم کارن رو ببریم.گل پسر اونجا پسر خوبی بود و اذیت نکرد و کلی برای چراغ رنگیا ذوق میکرد.اما همش بغلم بود و میگفت راه بریم تو راه برگشت هم تو بغلم خواب بود ولی در کل بچه کوچیک رو تو این مراسما نباید برد خسته میشن و خوابشون به هم میریزه کارن امروز رو همش خواب بود ...
20 بهمن 1392

کارن جوجو

کارن 8 ماه و 10  روزه ی ما این چند وقته اصلا حال وحوصله نداشت و روزا مدام در حال غر غر و بیقرار بود و شبا هم تب میکرد.بعد از سه روز شکم وکمرش پر شد از دونه های صورتی .اولش فکر کردیم سرخچه باشه بردیم دکترش گفت ویروسه و دو روزه خوب میشه.شکر خدا الان کامل خوب خوب شده و گل پسری شد همون کارن جون با اخلاق مامان کارن اینروزا اکثر اوقات تو روروئکشه و خیلی دوسش داره باهاش کلی شیطونی میکنه و سراغ هر چیزی که دوست داره میره.مارو مجبور کرده وسایل و دکور خونه رو تغییربدیم شیطون بلایه مامان عاشق پلو  و کلا غذا شده .شیر رو بیشتر موقع خواب میخوره تازگیم عشق مامان دوست داره خودش تنهایی غدا بخوره اونم چه خوردنی همش ریخت و پاش میکن...
15 بهمن 1392

8ماهگی قند عسل

فرشته آسمونی هشتمین ماه زمینی شدنت مبارک کارن جون ما امروز ششم بهمن هشت ماهه شد مامان جون ایشالا همیشه سلامت و لبت خندون باشه این ماه هم یه جشن کوچولوی سه نفری گرفتیم که دوباره کیک رو خودم پختم کارن عشق مامان تو این ماه دیگه خودش کامل با روروئک کل خونه رو میره.یاد گرفته دکمه های اسباب بازیاشو خودش بزنه تا آهنگ بزنن کارن کلاغ پر بازی میکنه تا میگم کلاغ پر انگشتشو میزاره زمین پسرک مامان یواش یواش داره به من وابسته میشه مثل پیشی کوچولوها صورتشو به صورتم میچسبونه منم کلی کیف میکنم خدایا خودت مراقب فرشته کوچولوی ما باش ...
6 بهمن 1392